سومین کالسکه زهراناز
دیروز من و بابایی به بازار سیسمونی رفتیم و برات کالسکه و چند تا لباس خریدیم و ...
دخترم قضیه از این قراره که وقتی تو شکم مامانی بودی به دلیل استراحت نتونستم همراه مامان ثریا و بابا یاسر برای خرید سیسمونی تهران برم البته مامان ثریا خیلی خوش سلیقه بود و کاسکه قشنگی اونم از مارک گراکو برات خرید ولی وقتی جمع میکردیمش پشت ماشین بابایی به خاطر پمپ گاز جا نمی شد و ما هم مجبور شدیم کالسکه عصایی برات بخریم تا وقتی مسافرت میریم راحت باشیم و یعد یک سال ، از رنگ و رو افتاد و به همین دلیل تصمیم گرفتیم با دقت بیشتری برات کالسکه بگیریم و با کلی پرس و جو برات مارک مادرکر خریدیم تا جات گرم و نرم باشه عزیز دلم
عزیز مامانی ، عشق بابایی ، نفس هر دو تایی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی