زهرا ناززهرا ناز، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 9 سال و 16 روز سن داره

دختر دردانه ی من...

ملوسک مامان امروز واسه اولین بار به کوه رفت

امروز با بابایی ، عمه یاسی ، عمو صابر ، مادر جون و مامان ثریا رفتیم به ییلاق پدر جون که اسمش سنگچاله هوا عالی بود خیییییییییلیییییییییییییییی خوش گذشت اول رفتیم امام زاده سر قبر ننه جون  ( مادر مادر جون ) ، توی دل هممون یه حسرت بود اینکه ای کاش ننه جون زنده بود و دختر شیرین ما رو میدید ... بعد رفتیم توی دل طبیعت و یه جای سرسبز و بکر ، ناهار خوردیم و حدود ساعت 5 برگشتیم         نفس مامان حسابی لالا کرده بود       اینم ناهار امروز       اینم گلی که بابا یاسر واسه مامانی به مناسبت 18 آبان  ( روز خواستگاری ) هدیه داد ...
20 آبان 1391

ناز نازی عمه یاسی

ای دست کوچولو پا کوچولو                                    تند تند می خوری  شیر مامانو                     خیلی خوشحالم  که بالاخره تونستی شیشه شیرتو بگیری ، با دستای ناز کوچولوت و ببری سمت لبای توپولوت.       عمه فدات بشه که جای شیشه دست می خوری بوووووووووووووس     ...
19 آبان 1391

شیطونک مامان و بابا

عشق مامان این روزها خیلی بازیگوش شدی      و دوست داری همش باهات بازی کنن . وقتی بیرون میریم خیلی خانوم میشی همش دوست داری بیرونو نگاه کنی به خاطر همین بابایی امشب ما رو بیرون برد اول رفتیم فروشگاه من و مامان برات لباس خریدیم بعد رفتیم لب رود خونه خییییییییییییییییییییییلی خوش گذشت جای بابا علیرضا خالی بود                         اینم قور قووووووووووووووووووووووووری مامان . .       ...
17 آبان 1391