اولین یلدای دخترم
دختر نازم آخرین روزهای پاییزت پر از خش خش برگهای آرزوهای قشنگت
یلدایت مبارک
امسال شب یلدا همگی به باغ دایی مجید رفتیم و این شب به یاد ماندنی رو جشن گرفتیم ، گل گفتیم و خندیدم ، دایی واسه همه ما از بزرگترین فرد که آقاجون تا کوچولوترین که زهرا ناز بود فال حافظ گرفت...
ساعت ١٠ شب رفتیم ساری خونه پدرجون تا این شب قشنگ رو کنار هم باشیم خیلیییییی خوش گذشت ...
اینم هندونه های رسیده و آبدار بهراد و زهرا ناز
بقیه عکسها ادامه مطلب
شکار لحظه ها
اینم کیک هندونه شب یلدا
اینم دسرهای هندونه ای شب یلدا که خاله فاطمه زحمتشو کشید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی