تولد تولد
عزیزکم این روزها خیلی خیلی عاطفی شدی از شیر خوردنت گرفته تا بغل کردن قشنگت و بوس کردن های با مزه که مامان رو غرق لذت می کنه و با هیچ چیزی توی دنیا نمیشه عوضش کرد و...
جالبتر از همه اینها اینه که موضوع از این قراره که حدود دو هفته قبل جشن نامزدی پسر عمه خونه ما برگزار شد و ما هم پشت سر عروس و داماد رو با ریسه و بادکنک تزیین کردیم از اون شب تا حالا هر روز میری روی مبل میشینی و واسه خودت دست میزنی و میرقصی میگی توووووووووو یعنی تولد و منم روز میلاد پیامبر ، برات کیک خریدم تا شاد و شنگول بشی ، الهی همیشه دلت شاد و لبت خندون باشه سوگلی من .
این عکس های همون روزه که با امیررضا رفتیم کنار دریا
خیلی خوشمزه س
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی