دختر دردانه من دو سالگیت مبارک
نازنین زهرای من ، رویای کوچک شیرینم
نه ماه نفست به نفسم بند بود و ...
به دنیا آمدی و
حالا نفسم به نفست بند است تا ابد ...
سالگیت مبارک
فرشته نازنینم ساعت
در تیر ماه زمینی شد
تولد تو تولد همه زیبایی هاست و ما هم این روز زیبا رو که مصادف شده
بود با میلاد امام حسن مجتبی جشن گرفتیم تا در خاطرمون باشه که
همه زندگیمون رو مدیون کریمه اهل بیت هستیم و ...
این پرچم رو خودم پولک دوزی کردم ، یادمه وقتی برای اولین بار بازش کردم تا خطش رو ببینم گفتی اللهم و چند کلمه دیگه که منظورت همون صلوات بود و بعد کنار سفره نشستی و خم شدی و بوسیدی و تعجب کردم آخه یه ماه قبل میلاد علی اکبر به مولودی رفته بودیم و سفره سبز رو دیده بودی ولی فکرش رو نمی کردم که با دیدن پارچه سبز خاطره اون روز برات تداعی بشه و...
اینجا هم داری آماذه میشی و اصرار داری که برات به قول خودت چشم بزنم